-
پنجشنبه, ۲۹ دی ۱۳۹۰، ۰۲:۳۹ ق.ظ
راوی: آقای حسن مقصودی (از دوستان شهید)
من و شهید محمد در یک دبیرستان درس میخواندیم؛ دبیرستان ما دو نوبتی بود، صبح و عصر؛ و هر هفته نوبتها عوض میشد.
هفتههایی که بعد از ظهری بودیم، صبحها در کوچه با سایر دوستان فوتبال گل کوچک بازی میکردیم که معمولا تا اذان ظهر طول میکشید. چند تیم میشدیم و هر تیمی که میباخت از مسابقه بیرون میرفت و تیم دیگری به جای او میآمد. مسابقات خیلی جذاب و پر طرفدار بود، و اصلا گذشت زمان را احساس نمیکردیم؛ تا اینکه صدای اذان از مأذنه مسجد قدس رضوی بلند میشد.
یادم هست در هر حالتی که بودیم، شهید محمد میگفت بچهها وقت نمازه فوتبال تعطیل!! و راه میافتاد به طرف مسجد. و اینگونه همیشه ما را به نماز اول وقت تشویق میکرد.