-
يكشنبه, ۴ دی ۱۳۹۰، ۱۱:۵۹ ب.ظ
«دکلهای سر به فلک کشیده»
کتاب پنجم از مجموعۀ «قصههای سرزمین صفا و وفا»
کتاب «دکلهای سر به فلک کشیده» خاطرهی اولین اعزام رزمندگان استان مرکزی و در حقیقت اولین حضور رزمی نیروهای این استان در پهنهی ایران اسلامی است که برای مقابله با اشرار و ضدانقلاب به کردستان هجرت کردند.
این کتاب سندی گویا و برگ زرین و پرافتخاری در تاریخ پر از حماسه، ایمان، شجاعت و غیرت مردمان سرزمین «خمینی کبیر» میباشد. امید است که با لطف و عنایت خداوند متعال، توانسته باشد گوشهای از این عظمت و بزرگیها را نشان دهد و مورد قبول و لطف درگاه حضرت حق واقع گردد. انشاءالله
بریدهای از کتاب:
با زحمتی طاقتفرسا به نوک کوهِ پر از برف رسیدیم و در آنجا مستقر شدیم ... شب بعد، نوبت نگهبانی من بود. برف شدیدی میبارید. پایهی دکلها کاملا در برف فرورفته بود. پانچو را روی دوشم انداختم و از چادر بیرون رفتم. اسلحهام را هم زیرش گرفتم تا خیس نشود. ساعت دو بامداد بود که دیدم شخصی از کنار صخره حرکت کرد. یک رگبار به سویش گرفتم. طولی نکشید که دوباره از آن طرف حرکت کرد. چهار تا تیر دیگر به سمتش شلیک کردم. بچهها که صدای تیر را شنیده بودند به طرف من آمدند و پرسیدند: «چی شده؟» گفتم: «یکی آمد اینجا و من هم زدمش.» ... هوا که روشن شد با صدرپور رفتیم ببینیم این چه بود که دیشب با تیر او را زدم...